پکیج (پروتکل) درمان حضور ذهن یا ذهن آگاهی مبنی بر کاهش استرس (MBSR) در 99 صفحه ورد (word) قابل ویرایش با فرمت docx
ویژگی های منحصر به فرد این فایل:
- شامل 8 جلسه درمانی
- 99 صفحه ورد (98 صفحه متن و توضیحات و 1 صفحه منابع پایانی)
- نوع تایپ متن: کاملا استاندارد و قابل ویرایش
- دارای منبع معتبر و به شیوه APA
- قابل اجرا به صورت آموزش گروهی و فردی و دارای توضیحات و اقدامات کامل هر جلسه
- آماده سازی توسط دکتری روان شناسی
- اندازه فونت 14 از نوع b lotus و فاصله خط 1 و نیم
- ویژه دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری روان شناسی، علوم تربیتی و سایر رشته های مرتبط و همچنین قابل استفاده برای مشاورین و درمانگران
- پشتیبانی تخصصی (هرگونه سوال تخصصی شما در زمینه این فایل جواب داده می شود)
این پکیج (پروتکل) کامل ترین فایل در زمینه درمان حضور ذهن یا ذهن آگاهی مبنی بر کاهش استرس (MBSR) می باشد.
خلاصه ای از جلسات درمانی پکیج مورد نظر:
موضوع و برنامه جلسه اول
موضوع
وقتی متوجه هدایت خودکار میشویم حضور ذهن بهترین راه خروج از هدایت خودکار است که آگاهی از هر لحظه را به ما میآموزد. معطوف کردن توجه به قسمتهای مختلف بدن هم مشکل به نظر میرسد.
دستور جلسه
- تعیین اهداف جلسه
- تنظیم خط مشی کلی با در نظر گرفتن محرمانه بودن و زندگی شخصی
- دعوت شرکت کنندگان به تشکیل گروههای دونفری و معرفی خود به یکدیگر و سپس به اعضای گروه به عنوان یک واحد
- تمرین خوردن کشمش
- دادن پس خوراند و بحث در مورد تمرین خوردن
- تمرین وارسی بدنی
- دادن بازخورد و بحث در مورد وارسی بدنی
- تکلیف جلسات خانگی؛ بحث و تعیین جلسات هفتگی
- اتمام کلاس با تمرکز بر تنفس کوتاه، 2 تا 3 دقیقه تنفس را ادامه دهید.
برنامه ریزی و آماده سازی
- علاوه بر این که به طور مشخصی قبل از کلاس آماده میشوید، فراموش نکنید که یک پیاله کشمش و یک قاشق را به کلاس بیاورید.
جلسه اول
هدایت خودکار
همه ما، هر لحظه اثرات ناشی از حواسپرتی را تجربه میکنیم. ممکن است که همه صفحات یک کتاب را بخوانیم ولی بعد دریابیم که چیزی از آن نفهیمده ایم. در چنین مواردی، ممکن است بدانیم و حتی ندانیم که توجهمان معطوف به چه بوده است. وقتی از مردم خواسته میشود که این قبیل وقایع را توضیح دهند، ممکن است آنها از واژه " هدایت خودکار" به عنوان توجیهی برای این موضوع که آنها تنها به صورت خودکار رفتار میکنند، بدون این که واقعاً آگاه باشند که چه اتفاقی در حال وقوع است، استفاده کنند. در شیوه هدایت خود کار، در حالی که به نظر میرسد بدن در حال انجام کاری است ذهن کار دیگری انجام میدهد. ما قصد نداریم که فکرمان را با چیزهای ساده مشغول کنیم. بنابراین ذهن در اکثر مواقع منفعلانه مشغول افکار، خاطرات، برنامهها، یا احساسات میشود. با توجه به این که ما، در بسیاری از مواقع، ممکن است دریک حالت ذهنی «هدایت خودکار» باشیم از آنچه در حال وقوع است کاملاً نا آگاه خواهیم ماند. این وضعیت در افرادی که استرس شدید و مداوم را تجربه کردهاند، مشکل آفرین خواهد شد. در هدایت خودکار، اجزاء تفکر منفی با احتمال کمتری مورد توجه قرار میگیرد. در این صورت این اجزاء با هم تلفیق شده و به صورت الگویی از احساسات شدید نشانگان استرس نمایان میشود و در نتیجه به انواع بیماریهای جسمی وروانی منتهی میشود.
غالباً زمانی که افکار و احساسات ناخواسته ظاهر میشوند، قویتر از آن هستند که بتوان به راحتی با آنها دست به گربیان شد. در قسمتهای بعد راههای متنوعی برای کنترل و تعدیل چنین افکار و احساساتی ارائه خواهد شد. ولی نخست باید بتوانیم حلقه روزمره «حواسپرتی» را کنترل کنیم، زیرا در صورتیکه فرد تاریخچهای از مشکلات هیجانی داشته باشد این حلقه بسیار مخرب است. اولین قدم در مساعدت به شرکت کننده مضطرب، یافتن راهی برای کمک به شناسایی هدایت خودکار و سپس خروج ارادی ازآن است. تمرین حضور ذهن شامل آگاهی بیشتر از این الگوهای ذهنی است. از طریق تمرین، افراد قادر به توجه ارادی به هدایت خودکار خواهند شد. ساختار اولیه برای جلوگیری اثرات و تداوم استرس این است که به افراد بیاموزیم تا بدانند چه مواقعی ذهن آنها به سمت هدایت خودکار میرود و سپس بهطور ارادی آگاهی خود را به چیز دیگری معطوف کنند که البته این کار بسیار مشکل است.
در جسه اول پس از صحبتهای مقدماتی در مورد یاد آوری علت حضور شرکت کنندگان در کلاس، از افراد بخواهید که به گروههای دو نفری تشکیل دهند، سپس ابتدا خود را به هم گروهی خود و در مرحله بعد به کل کلاس معرفی کنند. به این ترتیب که اسم خود را بگویند و این که چرا آمدهاند و امید دارند وقتی کلاس را ترک میکنند به چه اهدافی دست یابند. پس از آن تمرین مراقبه کوتاه را که عمیقاً به موضوع هدایت خودکار میپردازد معرفی کنید این تمرین شامل خوردن یک کشمش است.
خوردن یک کار بهویژه سودمند در این تمرین محسوب میشود، زیرا یک عمل «خودکار» است که به ندرت به آن توجه میشود و برای نشان دادن گستره نا آگاهی در حین انجام چنین فعالیتهایی مناسب است. تمرین خوردن کشمش قدم اول در جهت کمک به شرکت کنندگان برای فهم حضور ذهن محسوب میشود.
تمرین خوردن کشمش
سعی کنید توضیحات را بهصورت مختصر بیان کنید، زیرا در این صورت میزان اشتباه شما کمتر خواهد شد. در ابتدا، هدف ما این است که تا حد امکان این تمرین را از راه تجربه آموزش دهیم، بنابراین مانند سایر تمرینها، شرکت کنندگان میآموزند که در این برنامه ابتدا تمرین کنند و پس از آن سعی نمایند تا معنی آن را در یابند. رونوشت ارائه در کادر 2-2 نحوه هدایت افراد را طی تمرین کشمش نشان میدهد.
این تمرین تعریف خوبی از حضور ذهن به دست میدهد و به جای این که برای یادگیری از روش حل مساله کلامی استفاده کند یک اساس تجربی ارائه میدهد و در بافتی صورت میگیرد که زمینه یادگیری از طریق تمرین و دریافت بازخورد فراهم میآید. این تمرین نقش اساسی دارد و به ما کمک میکند تا به سؤالهایی که در طی تمرین برای شرکت کنندگان پیش میآید پاسخ مناسب بدهیم. توجه داشته باشید که در پاسخ گویی به سوال شرکت کنندگان از نکات مؤثر خود تمرین استفاده کنید. اگر آموزش دهنده روحیه مشتاق، صادق و پرس وجو کنندهای در مورد نحوه انجام تمرین شرکت کنندگان نداشته باشد، یا اگر بخواهد که با عجله توضیحات نارسایی از آنچه به وقوع میپیوندد ارائه دهد، چگونه میتوان انتظار داشت که نحوه گرایش شرکت کنندگان، به تکالیفی که به آنها محول میشود تغییرکند؟ ما امیدواریم که به موقع یک هماهنگی تدریجی در تجربه افراد به وقوع بپیوندد و از این طریق، دریابند که هر فردی میتواند حضور ذهن در تمام لحظات، در حین انجام کارهای معمولی وتکراری را تمرین کند.
یکی از راههای تسهیل کننده این مرحله استفاده از سوال های باز پاسخ تا حد امکان است. برای مثال «نظر شما در مورد کاری که هم اکنون انجام دادیم چیست؟ این کار بسیار دشوار است، زیرا سؤالهای بسته پاسخ بهطور طبیعی پیش میآیند. مثلاً «آیا کسی احساس خستگی میکند؟»، «آیا ذهن شما منحرف شده است؟» بدیهی است که این سؤالهای بسته پاسخ، پاسخهای «بله» یا «خیر» دریافت میکنند.
پاسخهای را که بیشتر سوال های باز پاسخ زیر داده شده است، با هم مقایسه کنید:
آموزش دهنده: آیا کسی هست که بخواهد در مورد تجارب مربوط به خوردن کشمش صحبت کند؟
شرکت کننده: در زمانی که به کشمش نگاه میکردم، افکار متفاوتی در ذهن من میگذشت.
آموزش دهنده: آیا میتوانید بگویید چه نوع افکاری از ذهن شما گذشت؟
شرکت کننده: من داشتم فکر میکردم که چقدر عجیب است یک چیز کاملاً خشک شده با ظاهری معمولی چقدر میتواند خوشمزه باشد... اگر ما ندانیم که آن چه مزهای دارد، هرگز امتحانش نکنیم.
آموزش دهنده: بسیار خوب، افکازی که در رابطه با خوردن کشمش بود چطور، آیا آن افکار به ذهن شما آمد؟
شرکت کننده: موقعیتهای متفاوتی به ذهنم رسید، صحراهای خشک شده، شنهای داغ، تعطییلات همراه والدین در دوران کودکی، موقعیتهای متفاوت.
آموزش دهنده: بسیار خوب جالب است، واقعاً خوب است. بسیار خوب، کار این بود که واقعاً آگاهی خود را روی کشمش متمرکز کنید، ولی ذهن این کار را انجام نداد.
شرکت کننده: ذهن به جوانب مختلف منحرف میشود.
آموزش دهنده: ذهن از کشمش به مواردی مثل این که واقعاً چقدر مزه آن خوب است، به جنبه خشک بودن، به شن داغ، به تعطیلات با والدین ... منحرف میشود. این مثال جذاب است که اگر دوست داشته باشید میتوانیم آن را برای روشی که ذهن محتوای خود را تعیین میکند به کاربریم. این تمرین یکی از روشهایی است که از طریق آن میتوانیم توجهمان را در اینجا و اکنون متمر کز کنیم، مابه بیان شنی، به والدین شما، به سایر جاها بر میگردیم. ذهن به کار خود میپردازد. این مطلب بسیار مهمی است که باید آن توجه کرد. ما دوباره بهطور مختصر به این موضوع اشاره میکنیم. آیا پیشنهاد دیگری دارید؟
در مراحل بعدی، راهنما قادر خواهد بود که تجربه شرکت کنندگان را به موضوع برنامه مرتبط کند: این ذهن سرگردان در هدایت خودکار بالاخص زمانی خطرناک است که خلق رو به اضطراب مینهد و احتمال دارد تداعیها وخاطرات استرس زا باشند. بنابراین بهتر است که بدانیم در مسیر تداعیها چه اتفاقی می افتد و قادر باشیم که با اراده خود از آن خارج شویم
تمرین خوردن کشمش همچنین یک نمونه ارتباط مستقیم با تجربه را به شرکت کنندگان میآموزد، که آن را از هدایت خودکار معمولی که در انجام کارها وجود دارد متمایز میکند. آنها در خواهند یافت که، توجه کردن به این طریق باعث در نظر گرفتن جنبههای جزیی و غیره منتظرهای از کشمش مثل برجستگیها و چین خوردگیهای پوست آن و یا شکاف انتهای آن یعنی محل اتصال به منبع بزرگتر از خود یعنی همان درخت مواست. بعضی می گویند که آنها فقط میتوانند به این فکر کنند که چقدر از کشمش خوششان یا بدشان میآید. بعضی می گویند که قادرند کشمش را با وضوح بیشتری ببینند، این که کشمش مزه بیشتر و واضحتری دارد. ما متوجه شدیم که ا ین جنبه با این پرسش مورد بررسی بیشتر قرار میگیرد " آیا کسی هست که متوجه احساس متفاوتی در تجربه خوردن کشمش شده است؟" معمولاً اکثر شرکت کنندگان به تفاوت بین خوردن کشمش در طی تمرین و خوردن کشمش در حالت معمولی اشاره میکنند.
این تمرین مناسبی برای کارهای زیادی است که میخواهیم انجام دهیم. ما آگاه شدن نسبت به فعالیتهای روز مره را تمرین خواهیم کرد پس در خواهیم یافت که چه اتفاقی در حال وقوع است و این که واقعاً میتوان ماهیت تجربه را تغییر داد. اگر شما همانطور که بهطور اجمالی در تمرین کشمش اتفاق افتاد، از افکار، احساسات و حسهایی که در بدن وجودارد کاملاً آگاه باشید، وا قعاً میتوانید تجربه را تغییردهید. شما میتوانید انتخابهای بیشتری داشته و با آزادی بیشتری عمل کنید. در حال حاضر، این تنها یک فرضیه است. ما نیاز به تمرین بیشتر و بیشتری داریم تا آگاهی را تجربه کنیم. پس از آن متوجه خواهید شد که، سرانجام این کار به شما کمک خواهد کرد. وبه همین دلیل است که من درحال حاضر از شما میخواهم تا در هنگام انجام چنین کار سادهای توجهتان را بر آنچه در حال وقوع است متمرکز کنید. در حال حاضر ممکن است ارتباط بین آرام خوردن کشمش و حفاظت از خود در برابر استرس در آینده، برای شما روشن نباشد. ولی قدم اول و آنچه که ما باید در این قسمت برنامه انجام دهیم، تمرین واقعی آگاه شدن است. پس پیام اصلی این تمرین مختصر این است که ما در اکثر مواقع از آنچه در حال وقوع است آگاه نیستیم. اگر بتوانیم آگاهی خود را روی آنچه انجام میدهیم متمرکز کنیم هم از جنبههای خوب و هم از جنبههای بدی که معمولاً سرسری گرفته میشدند آگاه میشویم و این در حالی است که در زمان استرس ذهن ما در جای دیگری است.
ما واقعاً نمیتوانیم کنترل کنیم که چه چیزی به ذهن میآید، اما آنچه که میتوانیم کنترل کنیم این است که بعداً در قدم بعدی چه کار کنیم و همه این برنامهها درباره توانایی ما برای حرکت به جایی در آگاهی است. بنابراین در این برنامه سعی میکنیم به افراد بیاموزیم که به جای پیروی از عادات قدیمی ذهنی خود، آگاهانه تصمیم بگیرند که چه کاری را باید انجام دهند.
در واقع شرکت کنندگان در کلاس در مییابند که استفاده از تجارب مربوط به تمرین خوردن کشمش برای درک رابطه آن با تمایل آنها برای بازگشت به حالت استرس ذهنی نسبتاً ساده است. اولاً، وقتی آنها به آنچه انجام میدهند دقیقتر توجه میکنند، کاملاً در مییابند که بهطور معمول چقدر اعمال خودکار انجام میدهند، وتا چه حد ذهن آنها بیشتر از این که در زمان حال باشد در گذشته و آینده است؛ چگونه در هر لحظه، اکثر ما از آنچه واقعاً اتفاق می افتد تنها اندکی آگاهیم. در حالیکه بسیاری از افراد ممکن است گاهی متوجه شده باشند که تحت تأثیر هدایت خودکار هستند (مثلاً کیلومترها اتومبیل خود را می رانند بدون این که متوجه باشند که ذهنشان به چه چیزی معطوف است) ولی هنوز این برای آنها تعجب آور است که ببینند همین وضعیت چگونه در بسیاری از مسائل زندگی روزمره اتفاق می افتد.
ثانیاً این تمرین نشان میدهد که چگونه توجه کردن با یک روش خاص (ارادی بودن، در زمان حاضر و بدون داوری) واقعاً میتواند ماهیت تجربه را تغییر دهد. از طریق توجه کردن، افراد در مییابند که بیدار شدن از حالت هدایت خودکار امکان پذیر است و بیشتر به زمان حال متصل میشوند. شرکت کنندگان در مییابند وقتی یک دانه کشمش را با حضور ذهن میخورند، اغلب این کار آنها را بش تر از آنچه تصور میکنند در زمان حال نگه میدارد. خصوصاً اگر در اکثر مواقع بهطور خودکار عمل میکنند. از طریق تمرینهایی مثل آنچه که با خوردن کشمش انجام شد، شرکت کنندگان میتوانند به این واقعیت نه به این دلیل که آموزش دهند به آنها میگوید، از طریق اکتشاف شخصی دست یابند.
آموزش آگاهی (استفاده از بدن به عنوان یک کانون) (وارسی بدن)
در درمان حضور ذهن تاکید بر ایجاد موقعیتهای مناسبی برای شرکت کنندگان میشود تا با حضور ذهن و تجربه مستقیم آشنا شوند. قدم بعدی جلسه اول بعد از تمرین خوردن کشمش، همزمان با شروع کشف آگاهی از حسهای بدنی، از تمرینی به نام «وارسی بدنی» استفاده میکنیم. هدف عمده در تمرین وارسی بدنی این است که آگاهی جزء به جزء را به هریک از اجزای بدن بیاوریم. این همان جایی است که اولین بار شرکت کنندگان میآموزند توجه خود را در یک دوره زمانی متمرکز نگاه دارند و هم چنین به آنها کمک میکند که تمرکز، آرامش، انعطاف پذیری توجه و حضور ذهن را گسترش دهند. این تمرین موقعیت مناسبی را فراهم میکند که آگاهی بر امور با کیفیتی خاص (در این مورد، روی بدن) و آگاهی که با آرامش و کنجکاوی مشخص میشود را تمرین کنند.