توضیحات کامل :

هدف از این تحقیق بررسی ضرورت شناخت انسان با فرمت docx در قالب 68 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 

 

فهرست مطالب

ضرورت شناخت انسان

2-2-3   هستی و وجود

2-2-4   انسان شناسی سنتی

2-2-5   تقدم وجود بر ماهیت

2-2-6   خدای اگزیستانسیال

2-2-7   دو مکتب اگزیستانسیالیستی

2-2-8   اراده

2-2-9   ارادۀ آزاد

2-2-10 آزادی

2-2-11 آزادی دیگران

2-2-12 ارزش و آزادی

2-2-13 آزادی و موفقیت

2-2-14 آگاهی

2-2-15 هستی فی نفسه

2-2-16 هستی لنفسه

2-2-17 آگاهی از دیگران

2-2-18 انتخاب

2-2-19 انتخاب و اخلاق

2-2-20 انتخاب دیگران

2-2-21 مسئولیت

2-2-22 اراده و مسئولیت

2-2-23 آزادی و مسئولیت

2-2-24 آگاهی و مسئولیت

2-2-25 انتخاب و مسئولیت

2-2-26 ارزش­ها و مسئولیت

2-2-27 فردی بودن مسئولیت

2-2-28 اجتماعی بودن مسئولیت

2-2-29 هستی، نیستی و مسئولیت

منابع

 

 

 

هایدگر در هستی و زمان می­نویسد: انسان شناسی سنتی حکایت از آن دارد که در تعریف ذاتِ هستنده­ای که انسانش می­نامیم هماره پرسش از هستیِ این هستنده را نه تنها به دست نسیان سپرده­اند، بل این هستی را چون آنچه «خودپیدا و بدیهی» است گرفته­اند، به این معنا که آن را از نوع هستیِ پیشِ دستی سایر مخلوقات پنداشته­اند. این دو رهنمود در انسان­شناسی عصر جدید آنجا که res cogitans [شیء اندیشنده]، آگاهی و بافت تجربه نقشِ آغازیدنگاه روشنی را ایفا می­کنند با هم متلاقی و درهم تافته می­گردند. اما از آنجا که حتی این cogitationes [اندیشه­ها] یا از حیث هستی­شناختی تعریف­ناشده رها می­شوند یا ناگفته چون «اموری از پیش داده» و «بدیهی» گرفته می­شوند که پرسش از هستیشان اجازة مطرح شدن نمی­یابد، مشکل انسان­شناختی نیز از حیث بنیادهای تعیین­کنندة هستی­شناسانه­اش نامتعین می­ماند. (هایدگر، 1386، 163)

 

 

 

در دیدگاه سنتی انسان دارای ماهیتی از پیش تعیین شده است که اعمال و رفتار، انتخاب­ها، اهداف و ارزش­های او را متعیّن می­کند. در چنین دیدگاهی ما بیشتر شبیه آدم­های مصنوعی هستیم که با نیّتی خاص و با اهدافی مشخص ساخته شده­ایم. درواقع می­توان گفت در دیدگاه سنتی «ماهیت» بر «وجود» مقدم است. همانطور که سارتر اشاره می­کند در موجودات غیرانسانی (با استفاده از تمثیل سارتر: چاقو) ماهیت بر وجود مقدم است، چراکه یک خالق از پیش ماهیت آن را در ذهن می­پروراند. در تقسیم­بندی که سارتر ارائه می­کند، اشیاء جزء موجودات فی­نفسه هستند. موجودات فی­نفسه هیچ خواست و آرمانی ندارند، تلاش نمی­کنند، امید نمی­ورزند، غیر از آنچیزی که هستند چیزی بیشتر را طلب نمی­کنند و به همین دلیل همان هستند که باید باشند؛«تقدّم ماهیت بر وجود».(علیزاده، 1388)