توضیحات کامل :

هدف از این تحقیق بررسی اخلاق و عناصر فرهنگی آن در اسلام با فرمت docx در قالب 24 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 

 

فهرست مطالب

تعریف اخلاق

2-6) اخلاق دراسلام

2-7)عناصر فرهنگ اخلاقی دراسلام

2- 8 ) مفهوم اخلاق حرفه ای

2-9 ) ویژگی های اخلاق حرفه ای

2-9-1)مسئولیت پذیری

2-9-2)برتری جویی و رقابت طلبی

2-9-3)صادق بودن

2-9-4)احترام به دیگران

2-9-5) رعایت و احترام نسبت به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی

2-9-6)عدالت و انصاف

2-9-7)همدردی با دیگران

2-9-8)وفاداری

2-10 ) نظام های اخلاقی عمده

2-11 ) مبانی نظری اخلاق حرفه ای در اسلام

2-12 ) ضرورت ترویج اخلاق حرفه ای در سازمان

2-13 ) وظایف مدیران در اخلاقی کردن سازمان

2-14اخلاق در تدریس

منابع

 

 

 

«اخلاق» جمع«خَلق» یا «خُلق» که در معنای«... عادت، رویه و سجیه» آورده شده است (کلهر، 50:1383) اخلاق رتمی توان تحقیق در ماهیت و سطوح اعتقادی افراد است، آن جایی که اخلاقیات را به معنای باورها، استانداردها و قوانین رفتار اخلاقی در نظر بگیریم. (تایلر63:1975) اخلاق در اصطلاح علمای اخلاق عبارت از«ملکات نفسانی» است که این ملکات نفسانی یا از فضایل (مانند شجاعت، سخاوت، عفت، صداقت و امانت) و یا از رذایل (مانند دروغ، ترس، بخل، کینه و حسد) است. اخلاق در حقیقت ملکاتی (قدرت و توانایی انجام کاری که در اثر تمرین و ممارست در طبیعت انسان متمکن و جایگزین می شود) است که در نفس انسان حاصل می شود و بر سلوک و رفتار او تأثیر می گذارد، تا به اعمال انسان در زندگی جهت دهد (کلهر1383). در این معنا موضوع اخلاق، روح انسان است، به شکلی که زشتی و زیبایی خُلق، از ویژگی های«روح» است (واثقی، 161:1384). بنابراین می توان گفت اخلاق یک«حالت درونی است که آن را از رفتار و کردار فرد کشف می کنیم» (جوادی آملی،  6:1381)

 

 

 

 دانشمندان اروپایی نیز هر کار نیک و عمل پسندیده را اخلاق دانسته، و اعمال زشت و رفتارهای شرورآمیز را خلاف اخلاق معرفی کرده اند، ولی با این تفاوت که این رویکرد تنها به شکل و قالب عمل متوجه است و نقش نیت و انگیزه را نادیده می گیرد. برخی مانند هگل، اخلاق را عبارت از پیروی و اطاعت از قوانین می دانند (اسماعیلی یزدی،  20:1382). هگل معتقد است که اگر جامعه بخواهد در راه و آسایش زندگی کند و از نعمت امنیت برخوردار باشد، باید قانون را محترم شمرده، رفتار خود را بر اساس درستی و دادگری استوار سازد و حقوق دیگران را رعایت نماید. لیکن فضایل اخلاقی و سجایای انسانی، عالی تر از پای بندی به قانون و بسیار برتر از آن چیزی است که هگل تصور کرده است(همان منبع).  کانوک و جانز معتقدند که موضوعاتی همچون انصاف، تصمیم گیری در خصوص این که چه چیزی درست یا غلط است، مشخص نمودن عملیات و مقرراتی که رفتار مسؤولانه بین افراد گروه ها را تأیید می کند، در حوزه اخلاقیات قرار دارند (ارم و آشتون،2003).