توضیحات کامل :

هدف از این تحقیق بررسی شادکامی در روانشناسی و رابطه آن با متغیرهای دیگر می باشد.

 

 

 

شادکامی یک پدیده کاملاً طبیعی است که پیدایش آن در همه انسان ها نمادهای یکسانی ندارد همچنین عوامل متعددی می توانند در پیدایش شادی دخالت داشته باشند.این عوامل می تواند    مجموعه ای از عوامل بیرونی مثل رنگ، منطقه جغرافیایی،تغذیه و یا هر چیز دیگر باشد ویا نتیجه عوامل درونی و پیدیده های مربوط به روابط انسانی باشد.اما همه محققان معتقدند که روابط انسانی در پیدانش شادکامی مهم ترین نقش را ایفا می کند(اکبرزاده و حقیقی،1386).

 

 

 

شادکامی حالتی ذهنی است .در زبان عامیانه اصطلاح شادکامی را هم برای احساسات ناپایدار و هم برای درک پایدار ارزش زندگی به کار می برند.شادکامی به میزان ارزیابی مثبت کیفیت زندگی کنونی هر فرد اطلاق می شود.به عبارت دیگر اینکه فرد تاچه حد روند زندگی کنونی اش را دوست دارد.اصطلاحاتی که هم معنی با شادکامی هستند عبارتند از: رضایت از زندگی که معنی مشابهی دارد و اغلب به جای عبارت شادکامی به کار می رود. اما مزیت عبارت رضایت از زندگی نسبت به عبارت شادکامی،این است که عبارت اول بر ویژگی ذهنی و درونی این مفهوم تاکید دارد.واژه شادکامی برای اشاره به وضعیت خوب برونی هم به کار می رود. اصطلاح دیگر «خوشبختی درونی» است.

 

 

 

این عبارت هم می گوید که خود شخص است که خوشبختی اش را برآورد  می کند،اما مشخص نیست که فرد دقیقاً چه چیزی را براورد می کند این اصطلاح نه تنها برای رضایت از زندگی به طور کلی به کار   می رود بلکه ناراحتی ها و حالات خلقی گذرا را هم در برمی گیرد. مفهوم شادکامی به معنای یک ارزیابی کلی از زندگی است. پس این مسئله که زندگی"هیجان  انگیز"است نشان نمی دهد که زندگی «شاد» است. چون ممکن است که در زندگی هیجان زیاد باشد اما کیفیت های دیگر اندک باشند. بر آورد کلی زندگی شامل همه معیارهایی است  که در ذهن فرد مجسم می شود: چقدراحساس خوبی دارد، چقدر به انتظاراتش در زندگی دست می یابد،چقدر زندگی برای فرد مطلوب وخوشایند است و غیره.ارزیابی مربوط به زندگی به عنوان یک "کل" است نه یک حوزهء خاص مثل زندگی کاری،لذت از کار به رضایت از زندگی می افزاید اما خود شادکامی نیست(آذر و همکاران ، 1388).

 

 

 


به عبارت ديگر، تئوري هاي شناختي، شادكامي را به عنوان آنچه در راه رسيدن به هدف تجربه   مي شود مي بينند. به اين ترتيب، شادكامي منبعث از هدف يا برانگيخته شده توسط هدف است، در حاليكه نظريه لذتگرايي، شادكامي را به عنوان وضعيت آخر يا خود هدف مي بيند. آیزنگ شادکامی را به عنوان برونگرايي پايدار در نظر گرفت و خاطر نشان ساخت از زماني كه عواطف مثبت در شادكامي مورد توجه واقع شد ند، شادكامي با جامعه پذيري آسان و تعامل مطلوب و لذتبخش با ديگران مرتبط دانسته شد(علی محمدی و آذربایجانی ، 1389).

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

2-4-مبانی شادکامی    13
2-4-1- روان شناسی بالینی شادکامی    15
2-4-2- تعیین کننده های شادی و رضایت از زندگی    20
2-4-3- وضعیت تأهل و شادکامی    22
2-4-4- محیط و شادی    23
2-4-5- روابط اجتماعی و شادکامی    24
2-4-10- وضعیت سلامتی و شادکامی    24
2-4-6- شادکامی و امید    25
2-4-7- جنسیت و شادکامی    26
2-5- پیشینه تحقیق    26
2-5-1- پیشینه داخلی    27
2-5-2- پیشینه خارجی    30

 

منابع و مآخذ
منابع فارسی    
منابع انگلیسی