توضیحات کامل :

این نوشتار مبانی نظری و پیشینه تحقیق مدیریت عرضه و خرید می باشد. در بخش اول چارچوب و مبانی نظری مدیریت عرضه و خرید تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه نظری تحقیق مدیریت عرضه و خرید در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.


 

 

مدیریت عرضه و خرید 
امروزه شرکت‌ها دریافته‌اند که بخش خرید آن‌ها می‌تواند به طور فزایندهای در افزایش کارایی و اثربخشی آن‌ها موثر باشد و به همین دلیل شیوه‌های خریدشان را تغییر داده و سعی در انتخاب شیوه مناسب دارند به طوری که بتواند اهداف استراتژیک و خرید شرکت را برآورده سازد. برای تحقق این امر باید در جستجوی تأمین‌کنندگان شایسته و استراتژیک بود و با آن‌ها روابط برقرار کرد تا بتوان با همکاری آن‌ها به مزایای رقابتی دست یافت. در این راستا توصیه می‌شود صنایعی مانند صنعت خودرو و صنایع هوافضا و صنایع نفت که تأمین‌کنندگان زیادی دارند از این راه حل برای بهبود ارتباط با تأمین‌کنندگان بهره گیرند (میان آبادی، 1389). 


افزایش فشار رقابت جهانی شرکت‌ها را وادار به کاهش هزینه‌ها می‌کند تا بتوانند در بازار باقی بمانند. امروزه یکی از عناصر اصلی هزینه، خرید است که به طور میانگین 40 تا 70 درصد حجم فروش شرکت‌ها را به خود اختصاص داده است و حیطه بسیار گسترده‌ای را به ایجاد مزیت رقابتی اختصاص می‌دهند. شرکت‌های بزرگ نشان دادند که دستیابی به رهبری در صنعت امکان‌پذیر است، در صورتی که به طور اثربخش و کارا فعالیت‌های خرید را مدیریت کنند. در نتیجه مدیریت خرید و تأمین به طور گسترده‌ای مورد توجه قرار می‌گیرد. نقش این واحد انتقال فعالیت‌های صورت گرفته و تبدیل آن به شایستگی است. برای توسعه چنین قابلیت‌هایی سازمان به دنبال توسعه بهترین فعالیت‌ها است و سیستم‌های را توسعه دهند تا همکاری‌ها با تأمین‌کننده گسترده شود (بلوم و رنین، 2007). 

 


توسعه مفهومی ارزیابی عملکرد در مدیریت عرضه و خرید بیشتر بر هزینه‌ها تمرکز می‌کند و بر دو مفهوم مهم نیز دقت بیشتری می‌کند. اولین مفهوم استفاده مناسب از خرید و توجه به کاهش هزینه‌ها است که موجب بهتر شدن عملکرد مدیریت عرضه و خرید می‌شود. دومین مفهوم، هزینه محصول نهایی به عنوان مقیاس نهایی عملکرد مدیریت خرید و عرضه است. این مقیاس‌های سنتی اساساً شامل هزینه و سود می‌شود تا دهه‌ی 1980 مورد استفاده قرار می‌گیرد. با توجه به این رویکرد، ارزیابی عملکرد مدیریت عرضه و خرید در جذب منابع جدید و تعریف مناسب از فعالیت‌های مدیریت عرضه و خرید شکست می‌خورد. هنگامی که ارزیابی عملکرد مدیریت عرضه و خرید در طول زمان تغییر می‌کند و نیاز برای تولید و ارائه خدمات در کشورها افزایش می‌یابد، دیگر عملکرد مدیریت عرضه و خرید نمی‌تواند تنها بر هزینه تمرکز کند، بلکه باید کیفیت و عملکرد تأمین‌کنندگان را نیز در بربگیرد. استون و همکاران  (2002) رویکردهای کنونی مقیاس مدیریت عرضه و خرید را ناکارآمد دانست. مثلاً فعالیت‌هایی از مدیریت عرضه و خرید مانند تمرکز بر توسعه تأمین‌کنندگان تنها بر نتایج عملکرد توجه دارد و به میزان داده‌های مورد نیاز بی‌توجه است(چن و زهو، 2004). 

 

 

 

اهمیت عملکرد مدیریت عرضه و خرید
از زمانی که هزینه خرید در مقابل هزینه کل تولید افزایش می‌یابد، عملکرد خرید و تصمیم به خرید اهمیت قابل‌ملاحظه‌ای در فعالیت‌های هر شرکت پیدا می‌کند. به طور متوسط شرکت‌های تولیدی 60 درصد کل سرمایه خود را صرف خرید مواد اولیه، کالاها و خدماتی می‌کنند که از خارج سازمان به دست می‌آید. بنابراین دقت در تصمیم به خرید می‌تواند تأثیر معنی‌داری بر کاهش قیمت و افزایش سود داشته باشد. از این رو تصمیم‌گیری در زمینه چگونگی استفاده از منابع نیازمند تحلیل داده‌ها با دقت زیاد است و همچنین نیازمند استفاده از انواع مختلف روش‌های تصمیم‌گیری است. این تصمیمات در محیط پیچیده تجارت جهانی صورت می‌گیرد (اردم و گوسن، 2011). 


از سوی دیگر انتخاب یک تأمین‌کننده مناسب، اهمیت ارزیابی و انتخاب راه حل برای مشکل را در عملکرد خرید شرکت‌ها را افزایش می‌دهند. انتخاب یک تأمین‌کننده مناسب در مقایسه با دیگر شرکت‌ها می‌تواند تأثیر زیادی بر آینده شرکت بگذارد مثلاً هزینه عملیاتی آن را کاهش دهد و کیفیت محصول نهایی را بهبود می‌بخشد. عوامل زیادی وجود دارد که بر کسب مزیت رقابتی شرکت‌ها در بازارهای جهانی تأثیر دارد، شرکت‌های امروزه بیشتر بر چگونگی خرید مواد اولیه تمرکز دارند. بنابراین انتخاب تأمین‌کننده مناسب عنصر کلیدی در فرآیند تأمین و کاهش هزینه‌ها است. از طرف دیگر، انتخاب تأمین‌کننده نامناسب می‌تواند مشکلات مالی و عملیاتی را موجب شود. در رویکرد سنتی انتخاب تأمین‌کنندگان تنها تأمین‌کنندگانی را انتخاب می‌کند که به کاهش قیمت در طول سالیان متمادی اهمیت می‌دهد، اما امروزه انتخاب تأمین‌کننده براساس معیار قیمت مناسب نمی‌باشد. امروزه تکنیک‌های خرید به معیارهای جامع و چندبعدی توجه می‌کند. اخیراً این معیارها در محیط‌های اجتماعی، سیاسی و در زمینه رضایتمندی مشتری به طور فزاینده‌ای پیچیده شده‌اند. معیارهای سنتی انتخاب تأمین‌کنندگان عبارت‌اند از کیفیت، ارائه به موقع محصول، هزینه و خدمات. اما امروزه معیارهایی مثل کاهش در هزینه، کاهش در زمان ارائه محصول و بهبود کیفیت محصول نیز در ارزیابی تأمین‌کننده مواد اولیه در نظر گرفته می‌شود (زیدان و همکاران، 2011)


 

 

 

 

 

فهرست مطالب
2-2 مقدمه    6
2-2-1 مدیریت خرید    7
2-2-1-1چه کالایی باید خرید شود؟    8
2-2-1-2چقدر باید خرید کرد؟    8
2-2-1-3 چه موقع باید خرید نمود؟    9
2-2-1-4 از کجا باید خرید شود؟    9
2-2-1-5 با چه نرخی باید خرید کرد؟    9
2-2-2 مدیریت(زنجیره) عرضه(تأمین)    11
2-2-3 مدیریت عرضه و خرید    12
2-2-4 اهمیت عملکرد مدیریت عرضه و خرید    14
2-2-5 تأثیر مدیریت عملکرد مدیریت عرضه و خرید در عملکرد مالی شرکت‌ها    15
2-2-5-1 تعداد مدیران و خریداران استراتژیک    15
2-2-5-2 تعداد تأمین‌کنندگان    16
2-2-6 تأثیر محرک‌های عملکرد  مدیریت عرضه و خرید در نتایج مدیریت عملکرد عرضه و خرید    16
2-2-6-1 صرفه‌جویی در هزینه‌ها    17
2-2-6-2 همکاری‌های عملکردی    17
2-2-6-3 مدیریت عملکرد تأمین‌کننده    17
2-2-7 تبدیل نتایج عملکرد مدیریت عرضه و خرید به عملکرد مالی شرکت    18
2-2-8 روش‌های مختلف انتخاب رویکرد ارزیابی مدیریت عرضه و خرید    19
2-2-8-1مدل‌های تصمیم‌گیری در زمینه شناسایی و صلاحیت تأمین‌کنندگان مناسب (انتخاب اولیه)    19
2-2-8-2 مدل‌های تصمیم‌گیری در مرحله انتخاب نهایی    21
2-4 پیشینه تحقیق    34
فهرست منابع و مأخذ    38