توضیحات کامل :

تعهد سازمانی ؛ پل ارتباطی بین اخلاق کار اسلامی و  نگرشهایی در جهت نیل به تغییر سازمانی

 
چکیده 
در این تحقیق ، نقش تعهد سازمانی ، به سان پل ارتباطی بین اخلاق کار اسلامی و نگرشهایی در جهت نیل به تغییر سازمانی بررسی شده است . نمونه ای 474 نفری از کارکنان 30 سازمان در 5 ناحیة امارات عربی متحده در این تحقیق به کار گرفته شده اند.نتایج تجزیه و تحلیل مسیر بیانگر این است که اخلاق کار اسلامی در ابعاد مختلف نگرشهای مربوط به تغییر سازمانی و تعهد سازمانی تأثیری مستقیم و مثبت دارد . علاوه بر این ، تعهد عاطفی ، به سان عامل ارتباط در تأثیر اخلاق اسلامی در ابعاد تمایلات عاطفی و رفتاری نگرشهای مرتبط با تغییر سازمانی است . به عبارت دیگر ، تعهد های مستمر و هنجاری ، عامل ارتباط اثرهای اخلاق کار اسلامی بر بعد شناختی نگرشهای مرتبط با تغییر سازمانی است . از سوی دیگر ، تعهد های مستمر ، عامل ارتباط اثر های اخلاق کار اسلامی بر بعد تمایل رفتاری نگرشهای مرتبط با تغییر نیز هست . در این زمینه استنناجها ، محدودیتها ، سیاستها و خط مشی های آتی تحقیق به بحث گذاشته شده است . 
 
 
 
کلمات کلیدی:

تغییر سازمانی

تعهد سازمانی

اخلاق کار اسلامی

 
 
 
مقدمه 
تغییر ،‌یکی از بارزترین خصیصه های این عصر است . سازمانهای امروزی ناگزیرند که با محیطهایی متغیر روبرو شوند . کاپلو(1983) نوشته است که هر سازمان باید خودش را با تقاضا ها  و خواسته های محیطش وفق دهد که البته این تقاضاها و خواسته ها ، همانند تغییر های محیطی متنوع است .در نتیجه ، مدیران سازمانها به منظور رویارویی با محیطهای متغیر ، پذیرای تغییر های سازمانی است . (برای مثال ، از ایجاد تغییرهایی ماند تغییر در ساختار سازمان ،  هدفها ، فناوری ، وظیفه های شغلی و غیر‌آن می توان نام برد ).نیروی انسانی ، مهمترین عامل موفقیت یا شکست فرایند تغییر سازمانی است .
 
 به همین دلیل ، عاملهایی که نگرشهای افراد را در خصوص تغییر تحت تأثیر قرار دهد ، باید مورد توجه واقع شود . یکی از عاملهایی که معتقدیم نگرش افرادرا دربارة تغییر تحت تأثیر قرار می دهد ، تعهد افراد به سازمان است .تعهد سازمانی و عوامل مرتبط با آن توجه محققان بسیاری را به خود جلب کرده است . (برای مثال محققانی مانند : آلن و می یر (1990 ) ؛آرانیا و جاکوبسن \(1975) ؛ بگلی و زایکا (1993) ؛‌بنکف (1997 آ،1997 ب) ؛ دانهام و همکاران (1994) ؛ هکت و همکاران (1994) ؛ مک کاول و همکاران (1995) ؛ مودی و همکاران (1979) ؛ پورتر و همکاران (1974) ؛ شور و مارتین (1989) ؛ استیرز(1997) را می توان نام برد .با وجود این ، به نقش تعهد سازمانی ، به سان پل ارتباط میان اخلاق کار بویژه اخلاق کار اسلامی ) و نگرشهایی در جهت نیل به تغییر سازمانی ، به اندازة کافی توجه نشده است . 
 
عاملهای دیگری که ممکن است در نگرشهای افراد دربارة نیل به تغییر سازمانی تأثیرگذار باشد  اخلاق کار (بویژه ، اخلاق کار اسلامی) است . می توان گفت آنهایی که حمایت قابل توجهی از اخلاق کار اسلامی می کنند ، کسانی که تعهد بیشتری به سازمانشان ارند و به نوبة خود ، بیشتر پذیرای تغییرند ؛ مشروط بر اینکه چنین تغییری به نفع سازمانشان باشد و ذهنیت مرتبط با دگرگونی آرمانها و ارزشهای اساسی سازمان را در بر نداشته باشد . در مقابل ، کسانی که حمایت ضعیفی از اخلاق کار اسلامی می کنند ، کسانی هستند که تعهد کمتری نسبت به سازمانشآن دارند و به نوبة خود احتمال ضعیفی دارد که پذیرای تغییر باشند .